آیا رفتار عیسی با زن کنعانی تند بود؟! (مَتّی ۱۵:‏۲۱-‏۲۸؛ مَرقُس ۷:‏۲۴-‏۳۰)

مارس 18, 2013

آیا رفتار عیسی با زن کنعانی تند بود؟! (مَتّی ۱۵:‏۲۱-‏۲۸؛ مَرقُس ۷:‏۲۴-‏۳۰)

یکی از انتقاداتی که توسط برخی اسلام‌گرایان متوجه روایات عهدِجدید شده است، طرح این ادعاست که در روایتِ آمدن زنی کنعانی به‌پیش عیسی و شاگردان، و درخواست برای شفای فرزندش، رفتار عیسی با او تند یا توهین‌آمیز بوده است. این روایت در عهدِجدید، در دو انجیل مرقس و متّی (البته، همراه با تفاوت‌هایی جالب‌ِتوجّه در برخی جزئیات) روایت شده است. این دو متن، برطبق ترجمه‌یِ هزاره‌یِ نو، به قراز زیرند:

عیسی آن‌جا را ترک گفت و در منطقه‌یِ صور و صیدون کناره جست. روزی زنی کنعانی از اهالی آن‌جا، نزدش آمد و فریادکنان گفت: «سرور من، ای پسر داوود، بر من رحم کن! دخترم دیوزده شده و سخت رنج می‌کشد.» امّا عیسی هیچ پاسخ نداد، تا این‌که شاگردان پیش آمدند و از او خواهش کرده، گفتند: «او را مرخص فرما، زیرا فریادزنان از پی ما می‌آید.» در پاسخ گفت: «من تنها برای گوسفندان گم‌گشته‌یِ بنی‌اسرائیل فرستاده شده‌ام.» امّا آن زن آمد و در مقابل او زانو زد و گفت: «سرور من، مرا یاری کن!» او در جواب گفت: «نان فرزندان را گرفتن و پیش سگان انداختن روا نیست.» ولی زن گفت: «بله، سرورم، امّا سگان نیز از خرده‌هایی که از سفره‌یِ صاحبشان می‌افتد، می‌خورند!» آن‌گاه عیسی گفت: «ای زن، ایمان تو عظیم است! خواهش تو برآورده شود!» در همان‌دم دختر او شفا یافت. (مَتّی ۱۵:‏۲۱-‏۲۸)

عیسی آن‌جا را ترک گفت و به حوالی صور رفت. به خانه‌ای درآمد؛ امّا نمی‌خواست کسی باخبر شود. با این حال نتوانست حضور خود را پنهان دارد. زنی که دختر کوچکش روح پلید داشت، چون شنید او آن‌جاست، بی‌درنگ آمد و به‌پاهای او افتاد. آن زن که یونانی و از مردمان فینیقیۀ سوریه بود، از عیسی تمنا کرد دیو را از دخترش بیرون کند. عیسی به او گفت: «بگذار نخست فرزندان سیر شوند، زیرا نان فرزندان را گرفتن و پیش سگان انداختن روا نیست.» زن پاسخ داد: «بله، سرورم، امّا سگان نیز در پای سفره از خرده‌های نان فرزندان می‌خورند.» عیسی به او گفت: «به‌خاطر این سخنت، برو که دیو از دخترت بیرون آمد!» آن زن چون به خانه رسید، دید که دخترش بر بستر دراز کشیده و دیو از او بیرون شده است. (مَرقُس ۷:‏۲۴-‏۳۰)

دو مسأله‌ای که باعث انتقاد از رفتار عیسی در این روایت شده، یکی سکوتِ ابتدایی‌یِ او در برابر التماس‌های این زن هست؛ و دیگری، به‌کار رفتنِ استعاره‌یِ ”سگ“ در پاسخ عیسی به او. برخی حتّی تا آن‌جا پیش رفته‌اند که خداوندِ ما را به رفتار نژادپرستانه با آن زن غیریهودی متهم نموده‌اند. این در حالیست که اگر این روایت را در متن بزرگ‌تر خود، و با در نظر گرفتن شرایط فرهنگی و قومیتی آن ناحیه در قرن نخست میلادی، در نظر بگیریم، درخواهیم یافت که اتفاقاً رفتار عیسی با آن زن بسیار هم محترمانه و بامحبّت بوده است. از این‌جای این نوشتار به شرح این واقعیت می‌پردازیم.

یکی از جزئیاتِ مهمی که تنها در روایتِ مرقس ذکر شده، آن است که عیسی، پس از رسیدن به «حوالی صور»، «به خانه‌ای درآمد؛ امّا نمی‌خواست کسی باخبر شود.» یک دلیل عیسی برای این کار مسلّماً، خستگی بیش از اندازه‌یِ شاگردان، و تلاش برایِ به‌دست آوردنِ مجالی برای استراحت، بوده است. در متن پیش از این روایت در انجیلِ مرقس، در این رابطه چنین می‌‌خوانیم:

و امّا رسولان نزد عیسی گرد آمدند و آن‌چه کرده و تعلیم داده بودند به او بازگفتند. عیسی به ایشان گفت: «با من به خلوت‌گاهی دورافتاده بیایید و اندکی بیارامید.» زیرا آمد و رفت مردم چندان بود که مجال نان خوردن هم نداشتند. پس تنها، با قایق عازم مکانی دورافتاده شدند. امّا به‌هنگام عزیمت، گروهی بسیار ایشان را دیدند و شناختند. پس مردم از همه‌یِ شهرها پای‌پیاده به آن محل شتافتند و پیش از ایشان به آن‌جا رسیدند. چون عیسی از قایق پیاده شد، جمعیتی بی‌شمار دید و دلش بر حال آنان به‌رحم آمد، زیرا همچون گوسفندانی بی‌شبان بودند. پس به تعلیم آنان پرداخت و چیزهای بسیار به ایشان آموخت. نزدیک غروب، شاگردان نزدش آمدند و گفتند: «این‌جا مکانی است دورافتاده و دیروقت نیز هست. مردم را روانه کن تا به روستاها و مزارع اطراف بروند و برای خود خوراک بخرند.» … (مَرقُس ۶:‏۳۲-‏‏۴۴)

از این برگرفته به نظر واضح می‌آید که یکی از دل‌مشغولی‌های عیسی تعلیم گرفتن شاگردان بود. مسلّماً، خستگی‌یِ زیاد و بیش از اندازه، مانع از تعلیم‌گیری و توجّه شایسته شاگردان به چندوچون کارها و گفتار استادشان می‌شد. از هر دو متنِ موجود در متّی و مرقس به نظر واضح می‌آید که زن کنعانی در چنین شرایطی، و با سر و صدای زیاد، به سراغ عیسی و شاگردان آمده بود و بیم آن بود که باز جمعیّت بسیار زیادی از پی آن زن به آن مکان هجوم آورند و استراحت شاگران را به‌کل مختل و ناممکن سازند. چه‌بسا، یکی از انگیزه‌های عیسی برای سکوت جلوگیری از چنین رخ‌دادی بوده باشد؛ به‌ویژه که از روایت متّی پیداست که عیسی به درخواست شاگردان بود که سکوت خود را شکست و به آن زن پاسخ داد. البته، به این نکته نیز باستی توجه داشت که یکی از تکنیک‌های تعلیمی ربی‌های قدیم، سکوت ابتدایی در برابر درخواست یا پرسش شاگردان یا سایر مراجعه کنندگان بود، تا جو فکری شنوندگان/بینندگان به آن اوج و حالتی که مدّنظر ربی هست، برسد و بتوانند نکته‌یِ مورد نظر ربی را هرچه بهتر درک کنند. با توجّه به این‌که از بخش پایانی‌یِ روایت روشن است که یکی از اهدافِ عیسی از اجابت درخواست آن زن آموختن تعلیمی بسیار مهم به شاگردان بود، این نیز بعید نیست که سکوتِ ابتدایی عیسی دارای چنین حکمتی بوده باشد.

از این‌که عیسی در پاسخ به این زن گفته است «نان فرزندان را گرفتن و پیش سگان انداختن روا نیست» نیز، به‌هیچ‌عنوان نباید برداشت شود که او قصد توهین یا تحقیر آن زن را داشته است. در واقع، به‌کار بردن چنین اصطلاحاتی در بین یهودیان، به‌ویژه ربی‌ها، بسیار رایج بوده است. یهودیان، اقوام غیریهودی‌یِ اطراف را، از آن‌جا که حتّی از حداقل‌های قانون خدا که در فطرت آدمی نهاده شده نیز پیروی نمی‌کردند (رک. رومیان ۱ : ۱۸-۳۳؛ ۲ : ۱۲-۱۶) و غرق در فساد و تباهی‌یِ اخلاقی/فرهنگی بودند، و به‌ویژه به‌دور از عهدها و نسبت به شریعتِ موسی در نافرمانی به‌سر می‌بردند (رک. غلاطیان ۲ : ۱۵)، معمولاً با چنین اصطلاحاتی توصیف می‌کردند. بسیار محتمل است که آن زن از چنین امری کاملاً آگاه بوده است؛ به‌ویژه که او در ابتدا عیسی را با عنوانِ «پسر داوود» (که از القابی بوده است که یهودیان برای اشاره به مسیح موعود استفاده می‌کردند) صدا زده است. در واقع، در گفت‌وگویی که بین عیسی و آن زن کنعانی رخ داد، نه توهین شخصی رخ داده است، و نه تحقیر نژادی. بلکه، محتوای گفت‌وگو آن‌دو بیشتر شبیهِ نوعی بحث الهیاتی است؛ این‌که مسیح «تنها برای گوسفندان گم‌گشته‌یِ بنی‌اسرائیل فرستاده شده‌ است.» [1] توجّه شود که عیسی در آخر، در اجابت درخواست آن زن، وی را چنین موردِ خطاب قرار می‌دهد: «ای زن، ایمان تو عظیم است! خواهش تو برآورده شود!» این پاسخ به‌وضوح دربردارنده‌یِ ستایش عظیمی در حقّ آن زن است! واژه‌ای که در متن یونانی برای ”زن“ در عبارتِ «ای زن، …» به‌کار رفته است (γυνή)، در یونانی‌ی عهدِجدید واژه‌ای بسیار محترمانه برای خطاب می‌باشد، و کاربردِ آن قطعاً به‌معنای ادای احترام و تحسین آن زن بوده است.

می‌بینیم که این روایت نه‌تنها دربردارنده‌یِ هیچ‌نوع توهین و تحقیری نسبت به آن زن کنعانی نیست، بلکه اتفاقاً بیان‌گر تجلیلی عظیم و شگفت‌آور از ایمان یک انسان در قرن نخست میلادی می‌باشد که هم زن است و هم غیریهودی. این ویژگی‌یِ این روایت با توجّه به روایت‌های پیشین و پسین آن (در هر دوی اناجیل متّی و مرقس) بسیار برجسته می‌نماید. چراکه در هردویِ این اناجیل، روایت پیشین به ایمان و درک ناقص فریسیان و علمای قوم یهود اشاره دارد، و در آن عیسی این بزرگان قوم یهود را محکوم کرده است (رک. مَتّی ۱۵:‏۱-‏۲۰؛ مَرقُس ۷:‏۱-‏۲۳). روایت پسینِ این روایت نیز، به ایمان ناقص شاگردان اشاره نموده است (رک. مَتّی ۱۵:‏۲۹-‏۳۱؛‏ مَرقُس ۷:‏۳۱-‏۳۷). قطعاً، در هردویِ این اناجیل، این‌که ایمان عظیمِ یک زن غیریهودی در قیاس با بی‌ایمانی علمای یهود و شاگردان قرار گرفته است، به‌روشنی حاوی‌یِ این پیام است که صرفِ هویتِ قومی/نژادی و بهره‌مندی‌یِ ظاهری از عهد و شریعتِ الهی به‌هیج‌عنوان نشانه یا مثبتِ برخورداری از نجات و فیض خداوند نیست. کسی نجات می‌یابد که هم‌چون ابراهیم، به وعده‌های الهی در حقّ خویش ایمان داشته و با محبت و روشن‌دلی، مطیع خواست و احکام خداوند باشد.

——————————————————————————–

پی‌نوشت:

[1] البته، در این‌جا این شبهه نیز برای برخی به‌وجود آمده است که این‌که ادعا شده که مسیح «تنها برای گوسفندان گم‌گشته‌یِ بنی‌اسرائیل فرستاده شده‌ است،» با جهانی بودن عهدِجدید و پیام انجیل در تناقض است. البته، عیسی به‌عنوان یک نبی و موعود نهایی‌یِ موسی (رک. تثنیه ۱۸ : ۱۵-۱۸)، نبی‌یی مثل موسی بود که از میان خودشان، به‌سویِ جماعتِ یعقوب مبعوث شده بود. (البته، عیسی واپسین نبی از میان این نوع انبیا بود.) به‌عنوان مسیح موعود نیز، او طبیعتاً پیش از هر چیز، «عهدِ قوم» بود و سپس «نور امّت‌ها» (رک. اشعیا ۴۲ : ۶)؛ چراکه مسیح از پی این وعده‌یِ الهی آمده بود که «همه‌یِ ملت‌های جهان به‌واسطه‌یِ ابراهیم [و ذریت او] برکت خواهند یافت.» (پیدایش ۱۲ : ۳) کاری که مسیح، برطبق موسی و انبیا، قرار بود انجام دهد، تنها می‌توانست در بین قوم اسرائیل انجام شود. امّا، در عین حال، حاصل و میوه‌ی آن جهانی و ازبرای «جمله‌یِ آدمیان» بود (رک. اول‌-تیموتائوس ۲ : ۳-۶). برای همین نیز بود که عیسی با این‌که خود «تنها برای گوسفندان گم‌گشته‌یِ بنی‌اسرائیل فرستاده شده‌ بود،» پس از رستاخیزش، شاگردانش را چنین مبعوث گرداند: «بروید و همه‌یِ قوم‌ها را شاگرد سازید و ایشان را به نام پدر، پسر و روح‌القدس تعمید دهید و به آنان تعلیم دهید که هرآن‌چه به شما فرمان داده‌ام، به‌جا آورند.» (متی ۲۸ : ۱۹-۲۰)

برای مطالعه‌یِ بیشتر در این زمینه، این دو نوشتار را توصیه می‌کنم: (۱) ایده‌یِ ”عهد“ در تنخ و کاربردهای آن؛ (۲) آیا موعودِ موسی می‌تواند شخصِ محمد باشد؟

——————————————————————————–

بازگشت به آرشیو مربوطه: پاسخ به شبهاتِ طرح‌شده

—————————————————————————